ما در دههای زندگی میکنیم که اتحادیه اروپا، آن را دهة سواد رسانهای نامیده است. امروزه، ده سال پیش نیست که رسانهها بخشی از دنیای ما باشند؛ بلکه زندگی ما بخشی از دنیای رسانهها شده است. از اینرو «سواد رسانه ای» به عنوان مهارتی که استفاده بهینه و نقادانه از رسانه ها را ممکن می سازد به عنوان بخشی ضروری از سواد قرن بیست و یکم توسط نهادهای بین المللی مورد تاکید و توجه قرار گرفته و از اواسط دهه 80 میلادی در نظام های آموزشی کشورهای مختلف دنیا گسترش یافته است. اما چگونگی آموزش این مهارت هنوز مورد بحث و چالش فعالان این حوزه است.
از یک سو سواد رسانه ای در کشورهای متعددی پیشرفت غیرمنتظره ای نشان می داد و در طرف مقابل برخی کشورها اصلا به این مسئله اهمیتی نشان نداده بودند.
«سواد»، نتیجه ی «آموزش»
در سال 2001، پیمایشی جهت ارزیابی وضعیت سواد رسانه ای توسط یونسکواز 72 متخصص (شامل اساتید و معلمان، سیاستگزاران و فعالان رسانه ای) در 52 کشور مختلف انجام شد. نتیجه این تحقیق نشان دهنده ی وضعیتی متناقض بود. از یک سو سواد رسانه ای در کشورهای متعددی پیشرفت غیرمنتظره ای نشان می داد و در طرف مقابل برخی کشورها اصلا به این مسئله اهمیتی نشان نداده بودند. نکته قابل توجه رویکرد متفاوت کشورها در ترویج سواد رسانه ای میان دانش آموزان است. بسیاری سواد رسانه ای را به عنوان یک درس انتخابی و فوق برنامه در نظام آموزشی می نگریسته اند. چنین وضعیتی به تازگی در ایران نیز به وجود آمده و کتاب «تفکر و سواد رسانهای» به صورت یک درس انتخابی در پایه دهم اضافه شده است.
اما کشورهایی همچون فرانسه و انگلستان به جای اختصاص یک کلاس جداگانه به سواد رسانه ای، مسائل و اصول مهم سواد رسانه ای را در قالب برنامه رسمی درسی مدارس ادغام کرده و به جای تمرکز بر «سواد رسانه ای» به مفهوم «آموزش رسانه ای» روی آورده اند. اختلاف این دو مفهوم چیزی بیش از تفاوت واژگانی است. آموزش رسانه ای دامنه ای گسترده تر از یک کلاس یا کتاب درسی دارد و تلاش می کند از ظرفیت برنامه آموزشی موجود و کلاس هایی همچون ادبیات، تاریخ، جغرافی، فیزیک، ریاضی و … جهت افزایش سواد رسانه ای دانش آموزان به شکل بهینه استفاده نماید. به عبارت دیگر آموزش رسانه ای فرایند و سواد رسانه ای نتیجه ی این فرایند آموزشی است.
در زمانه ای که به عنوان عصر انفجار اطلاعات و عصر رسانه نامگذاری شده، هر روز با یک پیشرفت و دگرگونی جدید در محتوا و ابزارهای رسانه ای روبه رو هستیم و به تبع آن، آموزش رسانه ای هم فرایندی دائمی، پویا و دارای مراتب و مراحل متعدد است.
در چنین شرایطی آموزش رسانه ای باید به گونه ای طراحی شود که در عین انسجام، هم پاسخگوی پیشرفت های فناورانه و مسائل جدید مرتبط با رسانه ها و هم مرحله به مرحله فرد را در استفاده بهینه از رسانه ها توانمند سازد.
آموزش رسانه ای هر چه از سنین پایین تر شروع شود، مهارت های بنیادی تری را در برمی گیرد که پیش زمینه یادگیری سواد رسانه ای در پایه های بالاتر است. خوب شنیدن، خوب خواندن و خوب دیدن مهم ترین این مهارت هاست که در پایه های ابتدایی آموزش داده می شود. دانش آموزان باید بتوانند جزئیات یک عکس یا داستان اصلی یک فیلم سینمایی را به خوبی توصیف کنند. در مراحل بعد تقویت قدرت انتخابگری (تعیین رژیم مصرف)، تامل، پرسشگری و تحلیل نقادانه هسته ی مرکزی آموزش رسانه ای است که مورد توجه قرار گرفته و سعی می شود با استفاده از ظرفیت برنامه درسی موجود تامین شود. دانش آموزی که بتواند اهداف و ارزش های پشت پرده ی یک تولید رسانه ای را تشخیص داده و تفاوت بازنمایی رسانه ای با واقعیت را تحلیل کند بخش قابل توجهی از مسیر را پشت سر گذاشته است اما تا قله سواد رسانه ای هنوز راه زیادی مانده است!
خواندن از طریق نوشتن
آموزش رسانه ای تلاش می کند تا با توانمندسازی کودکان و نوجوانان در نقد و تحلیل پیام های رسانه ای آن ها را از مخاطب منفعل به مخاطبی فعال و هوشمند تبدیل کند اما این مهم را از طریق تمرین و گام گذاشتن به پله ی تولید انجام می دهد. امروزه دانش آموزان بیش از هر زمان دیگری ابزار در دسترس (برای مثال تلفن های هوشمند که قابلیت تولید همزمان متن، صوت ، تصویر و… دارند) برای تولید پیام های چندرسانه ای را در اختیار دارند. تولید، تمرین خوبی برای دانش آموزان است که از این طریق با ساز وکارهای تولید محصول رسانه ای آشنا شوند و خواندن را در حین نوشتن بیاموزند. تجربه تولید خلاقانه به آن ها کمک می کند چگونگی انتقال پیام از تولید کننده تا مخاطب و آنچه را در این فاصله اتفاق می افتد درک کنند. به طور مثال چگونه پیامی را در یک شبکه ی اجتماعی منتشر کنیم که بیش تر دیده شود؟ یا چگونه زاویه دوربین در یک تبلیغ منجر می شود تا به محصول فکر کنیم؟تجربه آن ها در استفاده از رسانه های متنوع همچون رادیو، تلویزیون و اینترنت به آن ها ویژگی های متفاوت ابزارهای رسانه ای را می آموزد و بخش مهم دیگری از سواد رسانه ای یعنی “رسانه شناسی” را تامین می کند
ایران را دوباره مدرسه کنیم!
اگر چه امروز، کودکان و نوجوانان بهتر و بیشتر از خیلی از والدین و معلمانشان با رسانه های نوین کار می کنند اما در اتخاذ رژیم مصرف مناسب و درک نقادانه پیام های رسانه ای دانش و تجربه ناچیزی دارند. به خصوص که پیام های رسانه ای زبانی پیچیده با قواعد مختص به خود برای بیان مفاهیم و ایده های چندلایه دارند که به سادگی فهمیده نمی شود و نیاز به آموزش دارد. همانطور که در دهة 60 در کشور ما نهضت سوادآموزی یک گام بلند در جهت پیشرفت و اعتلای ملی بود، ضرورت دهۀ 90، نهضت سواد رسانهای است. ورود کتاب «تفکر و سواد رسانهای» به برنامه درسی کشور – با تمام نقاط قوت و ضعفش- برخاسته از ضرورتی انکار ناپذیر در دنیای امروز بوده اما تا فراگیر شدن نهضت سواد رسانه ای در کشور راه زیادی باقی مانده است. راهی که بخش عمده ای از آن جز با گام های مستحکم معلمان و مربیان دلسوز این سرزمین طی نخواهد شد.